ورشکستگی تضمینی با بازاریابی محتوایی
بازاریابی محتوایی روشی کارآزموده است که میتواند هر کسبوکاری را به سودهای بزرگ برساند. همین بازاریابی اما اگر دچار سهلانگاری شود یا بدون در نظر گرفتن اصول اولیه انجام شود ممکن است زودتر از آن چیزی که فکرش را بکنید مقدمات ورشکستی خود را فراهم کنید. موارد زیر را دقیق بخوانید، اگر فکر میکنید شما هم در حال تکرار هرکدام از این موارد هستید خیلی سریع آن را متوقف کنید و در صورت نیاز از یک کارشناس بازاریابی محتوایی کمک بگیرید.
اشتباه اول: شما قهرمان خود نیستید
شما قهرمان داستان برند خود نیستید. این یک اصل اساسی در بازاریابی محتوایی است. مشتری قهرمان اصلی شماست. اگر احساس میکنید بیشازاندازه از محصول خود تعریف میکنید یا تمرکز استراتژی دیجیتال مارکتینگ شما کاملاً روی محصول و خدمات تمرکز دارد وقت تغییر برنامه است.
اگر محصول خود را حتی با ذکر مزیتهای رقابتی معرفی میکنید و از مشتری درخواست میکنید از شما خرید کنند به دام این تله افتادهاید. بهجای این کار تلاش کنید از طریق محتوا مخاطب خود را آموزش دهید، در بسیاری از این موارد حتی نیازی به مطرح کردن برند نخواهد بود. در بازاریابی محتوایی همهچیز بر اساس پاسخ به یک نیاز از مشتری است.
اشتباه دوم: مخاطب خود را نمیشناسید
مخاطب هدف شما به دنبال چه چیزی است؟ برای پاسخ به این سؤال تجربه شما کافی نخواهد بود و نیازمند بررسی دقیق است. شناختِ هر چه دقیقتر پرسونا در مرحله نگارش استراتژی میتواند درصد تبدیل مخاطب به مشتری را افزایش دهند. در شخصیت شناسی مخاطبِ خود ویژگیهای جمعیت شناختی او مانند سن و تحصیلات را بنویسید، چالشهایش را مشخص کنید و اهدافش را مطرح کنید.
علاوه بر این باید مشخص کنید این مخاطب در فضای آنلاین چه رفتاری دارد و از چه نظر محصول یا خدمات شما برای مشتری اهمیت خواهد داشت.
اشتباه سوم: برای گوگل محتوا مینویسید
«اگر قصد پنهان کردن جنازهای را دارید صفحه دوم گوگل پیشنهاد خوبی است» این کنایه جذاب کارشناسان سئو گرچه چندان هم بیراه نیست باما نباید همه برنامه شما بر گوگل متمرکز شود.
بسیاری از بازاریابان محتوا حاضرند به هر قیمتی شده مخاطب را به سایت خود بکشند. به همین دلیل متون طولانی با ترکیبی از کلمات کلیدی و میان تیترهای پرکاربرد را در وبسایت خود منتشر میکنند که در نهایت کمترین سودی برای مخاطب ندارد. حتی گاهی جملات و کلمات این مقالات معنای مشخصی ندارد و انگار صرفاً توسط خود گوگل از صفحه ویکیپدیا ترجمه شدهاند.
ممکن است این ترفندها در بازه زمانی خیلی کوتاه مخاطب را به سایت بکشاند اما گوگل خیلی زود متوجه حیله شما خواهد شد و بهشدت جریمه خواهید شد. محتوای شما محصول شماست و باید به سادهترین و بهترین شکل به پرسش مخاطب پاسخ دهد.
اشتباه چهارم: هدایت مشتری به ناکجاآباد
حتماً برای شما هم اتفاق افتاده که وارد صفحه یک وبسایت شده باشید اما برای ادامه مسیر سرگردان شوید. هدایت مشتری به صفحهای نامعلوم یا معطل کردن مخاطب مساوی است با بسته شدن صفحه سایت.
هر صفحه وبسایت شما باید هدف و کارکردی از پیش تعیین شده داشته باشد و قدمهای بعدی برای آن طراحی شود. برای این کار باید همه مراحل سفر مشتری را از پیشبینی کرده باشید.
اشتباه پنجم: تولید محتوا در اتاق تاریک
اگر نگارش متون وبسایت خود را بر عهده برندگان نوبل ادبیات هم بگذارید باز هم تضمینی بر موفقیت نیست. حتی اگر کارشناسان سئوی گوگل را هم در کنار خود داشته باشید. مطالب شما باید در شبکههای اجتماعی منتشر شوند یا از ابزارهایی مانند بازاریابی ایمیلی استفاده کنید. شما باید در برنامه بازاریابی محتوایی خود بهترین کانال برای انتقال پیام و نمایش محتوای خود را تعیین کرده باشید.
اشتباه ششم: تکرار مکررات
بازاریابی محتوایی بهشدت متنوع است، اگر روش شما صرفاً انتشار محتوا روی وبسایت خود است یا فقط ویدئوهای بلاگری تولید میکنید شانس شکست خود را افزایش دادهاید. برای داشتن یک طرح بازاریابی مناسب یک فهرست کامل از قالبها و روشهای تولیدمحتوای مختلف آماده کنید و بهترین آنها را برای خود انتخاب کنید.
در برنامه تقویم محتوایی خود حتماً بازتولید محتوا را در برنامه قرار دهید. ثروتمندترین برندهای دنیا هم به هر شکل ممکن محتوای اصیل و واحد خود را به شکلهای مختلف در کانالهای متنوع منتشر میکنند. برای مثال اگر ویدئوی دستور آشپزی منتشر میکنید، میتوانید همان را بهصورت چند عکس روی بلاگ خود قرار دهید یا یک نسخه متنی از آن آماده کنید.
اشتباه هفتم: تسلیم شدن زودهنگام
بازاریابی محتوایی یک فرایند طولانیمدت است. سرمایهگذاری شما قرار نیست در یک بازه دوماهه به فروشی میلیاردی ختم شود. از طرفی انتشار سه چهار پست بلاگی یا محتوای اینستاگرامی شما را به فهرست ثروتمندان کشور اضافه نخواهد کرد. البته این به آن معنی هم نیست که بخواهید در یک بازه بیانتها هم قدم بگذارید.
یک برنامه دقیق بازاریابی همه اعداد و اهداف هوشمند را از پیش تعیین کرده است. اینکه در همان 2 ماه چه نتایجی به دست خواهد آمد مشخص است اما اگر در همین بازههای کوتاه به دنبال فروش بالا هستید مسیر را اشتباه رفتهاید. اصلاً در یک استراتژی اصولی، 100 روز اول شروع بازاریابی، تنها برای ارزیابی طرح در نظر گرفته میشود تا صحیح و خطاها مشخص شود.
هراندازه طول و البته عمق ارتباط شما با مخاطب عمیقتر شود و مشکلات او برطرف شود، برند شما قدرتمندتر خواهد بود و در نهایت سود بیشتری نصیب شما میشود.
این مطلب جهت انتشار در ویژهنامه لینک روزنامه شهرآرا نوشته شده است.