7 آذر 1402

نگاهی به جان‌ دار؛ فیلمی در نکوهش چندهمسری

مطالب مرتبط

کرونا چطور صنعت سینما را تغییر داد؛ دنیای قشنگ نو؟

صنعتِ سینما در دوره کرونا تلاش کرد خود را با شرایط وفق دهد و از همه مهم‌تر از نیاز عمیقِ مخاطب به سرگرم شدن در روزهای قرنطینه حداقل دستاوردی داشته باشد. اقدامات نجات‌بخش در ایران و جهان با کمی تفاوت فهرستی واحد است، در واقع هر دو چاره‌ای جز VODها یا نمایش‌های آنلاین نداشتند با این تفاوت که سینما یا به‌طور کلی رسانه در اینجا انحصاری حاکمیتی دارد اما در کشورهای صاحب سینما در سلطه استودیوهاست. این مطلب نگاهی است به همین اقدامات.

روایتی از دیدار و گفت وگو با نجف دریابندری: دانشنامه دانشگاه یک شاهی ارزش ندارد

مرتضی کیوان داستان من را گذاشت در همین جُنگ. من اون موقع زندان بودم، بعدش خودش هم اعدام شد. من هم چهار سال زندان بودم و درآمدم. چهار سال در زندان بودن، مثل همین دوره دانشگاه رفتن شما بود.

«پیام رسان را بکش» در حاشیه ایران–کنترا

«پیام رسان را بکش» ساخته مایکل کوئستا با بازی جرمی رنر در نقش گری وب تلاشی است در ثبت وقایعی که در راستای یکی از بزرگترین رسوایی‌هایی نظام جاسوسی ایالت متحده اتفاق افتاد و البته ناکام ماند.

درباره کوبو (Kubo)، شگفتی یک انیمیشن جاه‌طلبانه

«اگر باید پلک بزنید همین الان این را بکنید.» این کلمات آغازگر انیمیشن جدید استودیو لایکا، «کوبو و دو تار» (Kubo and the Two Strings) و مانند مقدمه‌ای است بر یک حقه استادانه. همین طور هم می‌شود، وقتی قهرمان 11 ساله داستان از تماشاگران می‌خواهد به دقت به داستان توجه کنند در واقع آن‌ها را برای یک جادوی تصویری 90 دقیقه‌ای آماده می‌کند.

نگاهی به فیلم شیطان وجود ندارد، ساخته محمد رسول‌اف

پیش از خواب و پایان روز (انتهای اپیزود) اما غول ماجرا کم‌کم از خواب بیدار می‌شود، درست وقتی قرار است شخصیت اصلی به خواب برود. مرد پیش از خواب قرصی احتمالاً آرام‌بخش می‌خورد، ساعت سه صبح ساعت بیدارش می‌کند. دوش می‌گیرد و از خانه خارج می‌شود. باران شب و خیابان‌های خلوت شهر، پیش از طلوع آفتاب دوباره او را به دیوارهای بلند محل کارش می‌رسانند. آنجا دیگر قرار نیست چیزی شبیه به همیشه‌ی ما در انتظار «کارمند» داستان باشد.
spot_img
spot_img
spot_img
spot_img
spot_img

جان دار ساخته مشترک حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری فیلم‌نامه‌ای حساب‌شده دارد و مقصود و هدفش درست و از پیش تعیین‌شده است. فیلم در برداشتی درست از قانون و مشکلات اجتماعی ناشی از ضعف آن، ظریف و خردمندانه، چندهمسری مردان را نشانه می‌رود و در یک بستر داستانی گسترده آن را نقد می‌کند.

فیلم با یک مراسم نامزدی جمع‌وجور و شاد در یک خانه قدیمی شروع می‌شود. مراسم به‌خوبی ادامه دارد و همه‌چیز روال عادی این مدل مراسم‌هاست. گره‌های داستان اما با نرسیدن به‌موقع شام شروع می‌شود. وقتی هم با پیگیری برادرهای عروس وانت غذا به خانه می‌رسد راکب آن، مسعود، برادرِ خواستگارِ سابق عروس است و حضورش برای برهم زدن مراسم. که البته نتیجه می‌دهد.

هشدار: اگر هنوز جان دار را ندیده‌اید، خواندن ادامه این یادداشت تا حد زیادی داستان آن را لو خواهد داد.

 

نقد فیلم جان دار

مسعود، به‌احتمال زیاد با تشویق برادرش، یاسر (با بازی درخشان جواد عزتی) دنبال شَر می‌گردد. او اما به دست جمال، که برادر عروس است به قتل می‌رسد.

حکمی که برای جمال صادر می‌شود احتمالاً اعدام خواهد بود. پدر جمال (مسعود کرامتی)، و دو برادرش، نعیم (حامد بهداد) و وحید (علی شادمان) پیگیر دریافت رضایت می‌شوند اما یاسر برای رضایت یک شرط دارد، شرطی که پذیرش آن به این سادگی نخواهد بود: ازدواج دختر خانواده، اسماء (باران کوثری) با او. همان که روز نامزدی‌اش را به آشوب کشید!

فیلم به نظر شبیه خیلی فیلم‌هایی است که با موضوع عشق و غیرت و انتقام ساخته شده اما اضافه شدن یک وجه ویژه، جان دار را با سایر فیلم‌های این‌چنینی متفاوت می‌کند. چیزی در این خانواده وجود دارد که آن‌ها را از خانواده‌های معمول جدا می‌کند. ثریا، مادر خانواده (فاطمه معتمدآریا) به چنین اتفاقی راضی است، یعنی ترجیح می‌دهد دخترش به عقد یاسر دربیاید تا طناب دار از گردن پسرش دور شود. نعیم، برادر بزرگ‌تر هم در برخی سکانس‌ها به چیزی که خودش «بی‌غیرتی» می‌خواند هم بی‌میل نیست.

جواد اما طرف دیگر ماجراست و سعی می‌کند، اسماء زندگی خود را ادامه دهد.

رحمان، پدر خانواده، وظیفه بیرون کشیدن اعضا از باتلاق را بر عهده می‌گیرد. اتفاقاً هرجا که پدر صحبتی می‌کند از روی «قوه عاقله» است. رحمان در برابر پیشنهادهای روتین این مواقع مثل فراری دادن متهم ایستادگی می‌کند. قصدش رضایت گرفتن از خانواده شاکی از طریق پرداخت دیه و حتی بیشتر از آن است. در دعواهای متعدد خانوادگی هم پدر رفتارش منطقی‌تر و «پدرانه» است.

جایی در میانه داستان، وقتی بیشتر و بیشتر به یک اِشکال بزرگ در این خانواده شک می‌کنیم، دیالوگی شنیده می‌شود که مثل پتک بر سر تماشاگر فرود می‌آید. البته نشانه‌ها هم ممکن است مخاطب را پیش از این به این حدس نزدیک کرده باشد اما مطرح‌شدنش در یک سکانس دعوای خانوادگی جذاب، تأثیرش چندین برابر است.

جمال و نعیم، بچه‌های رحمان و ثریا هستند و اسماء و جواد حاصلِ ازدواج دوم رحمان. ماجرا هم به این شکل بوده که رحمان، «هوو» برای ثریا به خانه آورده، دو فرزند هم نتیجه آن ازدواج بوده اما به هر دلیل 7 سال پیش از این اتفاق همسر دوم از دنیا رفته است. بعد از آن‌هم همسر اول حسابی برای «بچه‌های شوهرش» مادری کرده.

پوستر فیلم جان دار

بارها و بارها در فیلم این چهارنفر یکدیگر را برادر و خواهر صدا می‌زنند، برای هم فداکاری می‌کنند و پشت سر هم ایستاده‌اند. اصلاً جمال به خاطر اسماء که خواهر ناتنی‌اش است قتل کرده، اسماء هم خود حاضر است زندگی‌اش را فدای زندگی جمال کند. اما وقتی موضوع مادر مطرح می‌شود ماجرا کمی فرق خواهد کرد.

اتفاق‌هایی که میان این خانواده رخ می‌دهد، واکنشی است که در این شرایط بحرانی طبیعی به نظر می‌رسد. فیلم اما نه داستان محکومیت جمال که ماجرای در کنار هم ماندن خانواده در طوفان این ماجراست.

در این اوضاع، پدر، نقطه مشترک همه آن‌هاست و باید خانواده را نجات دهد. رحمان آدمی منطقی به نظر می‌رسد. اما فروپاشی خانواده به گردن اوست.

رحمان زن دومی گرفته، ثریا هم خیلی راضی نبوده اما پای زندگی‌اش مانده و ادامه داده. چهار فرزند هم تا وقتی اتفاقی رخ نداده، محکم پشت سر هم ایستاده‌اند. اما بنیان این خانواده سست و آماده فروپاشی است. بغض‌های چندساله در دعواها می‌ترکد و حرمت‌ها شکسته و فرزند تنی و ناتنی از هم تفکیک می‌شوند. رحمان هر چقدر در رفتار جمال بی‌تقصیر باشد در فروپاشی خانواده‌اش مسئول است.

برای نمایش زشتی این رفتار، حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری به سراغ استهزاء قانون هم می‌روند. همان قانونی که اجازه می‌دهد رحمان ‌همسر دومی به خانه ببرد و جمال را به اعدام محکوم می‌کند. مسعود به‌قصد قبلی بر هم زدن مراسمِ نامزدی به خانه جمال رفته بود و وسط «حلوا پخش نکردن‌ها» هم کشته شده، آن‌هم در شرایطی که همه تلاش می‌کردند آن‌ها را از خانه بیرون کنند. در سکانس محاکمه جمال، قاضی از متهم سؤال می‌کند که محل دقیق قتل کجا بوده، پاسخ می‌شنود که در پیاده‌روی بیرون خانه. این‌طور به نظر می‌رسد که اگر قتل در حیاط خانه رخ می‌داده حکم قاضی تغییر کند. اما برای «همین دو قدم» قانون حکم قصاص صادر می‌کند. در خیلی سکانس‌های دیگر هم حرف از قانونی است که ممکن است مخاطب چندان با آن همراه نباشد.

کمتر فیلمی در سینمای ایران، چنین حاصلِ غم‌انگیزی برای چندهمسری مردان تصویر کرده است. هرچند فیلم‌سازها سخت تلاش می‌کنند از نمایش لخت‌وعور این مشکل دوری کنند و همین جان دار را با همه ضعف‌هایش از سینمای «ناله کن» چند سال اخیر متمایز می‌کند و آن را در مرتبه بالاتری قرار می‌دهد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید

spot_img