زندگی جنگ و آخرالزمان
دوریس لسینگ نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات و از نویسندگان مطرح انگلیسی است، اسیرِ خشکی جدیدترین عنوانی است که از این نویسنده به چاپ رسیده است، رمانی 455 صفحه ای که سهیل سمی آن را ترجمه و توسط نشر ققنوس وارد بازار شده است. دوریس لسینگ در دل کتابهای پر تعدادش، 5 رمان به خصوص دارد که شخصیت تمام آنها ثابت است در واقع پنج رمان یک مجموعه هستند، نام این مجموعه که زمان نگارش آن بین سالهای از 1952 تا 1969 طول کشیده «فرزندان خشونت» نام دارد. در تحلیل آثار لسینگ چه به شکل ریویو و یادداشت و چه به شکل آکادمیک و دانشگاهی که اتفاقاً کم هم نیستند این مجموعه را در کنار هم بررسی و تحلیل میکنند.
اسیر خشکی چهارمین جلد از این مجموعه است، دیگر عناوین سری فرزندان خشونت به ترتیب عبارتند از : مارتا کوئست، ازدواج شایسته، موج طوفان، اسیر خشکی و شهر چهار دروازه. از این بین تنها جلد چهارم منتشر شده است، البته همین طور که کتاب به زبان فارسی به صورت مجزا و بدون هیچ توضیحی درباره فرزندان خشونت منتشر شده است در سراسر دنیا هم لزومی برای خواندن پیوسته مجموعه 5 کتاب وجود ندارد و هر کتاب به تنهایی رمانی مستقل و مجزا است.
مارتا که جلد اول هم به نام خودش است دختری است جوان که در مزرعه ای در آفریقا زندگی میکند، داستان در 15 سالگی قهرمانش آغاز میشود و دوران نوجوانی و آغاز دوران بلوغ اجتماعی و فردی مارتا را دنبال میکند، مارتا شخصیتی رمانتیک و ایده آل گر است، او در این دوره درگیر مسایل مذهبی و رفتار پدر و مادر خود است، او تلاش میکند از کلیشه های زنانه فاصله بگیرد ولی به ازدواجی سنتی تن میدهد. کتاب مارتا کوئست بیشتر به مسایل فردی شخصیت اول خود میپردازد.
در کتاب دوم، ازدواج شایسته، مارتا در اوایل دهه دوم زندگی خود و با تولد فرزندش متوجه میشود ازدواجش با داگلاس اشتباه بزرگی بوده است، شور و اشتیاق مارتا برای ازدواج تا حدود زیادی غریزی است و این اشتیاق پس از مدتی فروکش میکند و جای خود را به کارهای روزمره وظایف مادرانه میدهد. با شروع جنگ مارتا عقاید سیاسی خود را بیان میکند و در همین دوره است که برای اولین احساس استقلال میکند و نهایتاً تصمیم میگیرد برای خودش زندگی کند!
در کتاب سوم، موج طوفان، مارتا که حالا از ازدواج احمقانهاش با داگلاس رها شده برای اولین بار به خواسته دیرینهاش رسیده: استقلال. مارتا چنان در عقاید سیاسی و انقلابی غرق میشود که دنیایش کاملاً تغییر میکند اما هنوز همان مارتای آرمان گرای کتاب اول است. اوج لذتهای آرمانی مارتا ایجاد پیوند عاطفی با یکی از همفکران حزبی است گرچه با از دست دادن و سپردن دخترش نزد شوهر سابق، فشار زیادی را تحمل میکند.
اسیر خشکی، کتاب چهارم مجموعه و همین کتابی که به فارسی ترجمه و منتشر شده است به دوران پس از جنگ جهانی دوم اشاره میکند. با پایان جنگ مارتا احساس میکند حضورش در آفریقا دیگر برایش جذابیتی ندارد. ازدواج دوم مارتا با آنتون هم سرانجام خوبی ندارد، از طرفی بی نتیجه ماندن فعالیتهای سیاسی و از همه بدتر شکست حزب چپ در جنگ برای زن جوانی که زمان زیادی را برای آن هزینه کرده است دنیا را برای او نا خوشایند جلوه میدهند، مارتا کوئست احساس میکند به زندگی جدید و متفاوتی نیاز دارد به همین خاطر خود را آماده میکند برای شروعی دوباره به انگلستان مهاجرت کند.
و اما کتاب پنجم، شهر چهار دروازه، مارتا در اینجا به میان سالگی رسیده است و در لندن پس از جنگ حضور دارد، خانه داری و پرستاری از بچه های دیگران او را با نسل جدیدی از فرزندان خشونت روبرو میکند، نسلی که قرار است در دنیایی به سوی فروپاشی حرکت کند و شاید پایانی توسط جنگهای هسته ای در انتظار آنها باشد.
مارتا کوئست قهرمان واحد تمام این داستانها نامی است نمادین، مارتا برگرفته از تعبیر کتاب مقدسی آن به معنای خدمت و کوئست Quest به نوعی نشان دهنده شخصیت پرسشگر و ایده آل گرای مارتا است. لسینگ شخصیتی خلق میکند و او را در جهت تلاش برای تحقق رویاهایش هدایت میکند و از او شخصیتی میسازد که در برابر رخدادهای اجتماعی و سیاسی بی تفاوت نیست و در صدر این موارد، مارتایی به وجود میآورد که نه تنها باید با دنیای بیرون هماهنگ شود بلکه باید در برابر خودش هم مبارزه کند.
فرزندان خشونت گرچه مجموعه ای پیوسته است اما هر یک به تنهایی قابل ارزیابی است، هر کتاب دوره ای از زندگی زنی را نشان میدهد که قرار است آزادیهای فردی زنانه خود را ثابت کند. #
این مطلب پیشتر در روزنامه اعتماد منتشر شده است.