سانفرانسیسکو یا مومبای؟
نگاه مردمان کشورهای در حال توسعه به توسعهیافتهها همان تصویری است که اغلب رسانهها آنها را به نمایش میگذارند؛ به نظر «دیگران» کشورهای پیشرفته به نبود فقر، زشتی و بیخانمانهایش پیشرفته شدهاند. اما از دید «خودی» ها همه مؤلفههای درماندگی را میتوان در کشورهای توسعهیافته پیدا کرد، آن هم از مسیری بسیار آسانتر و قابلاطمینانتر از تلویزیون و سینما و صرفاً با عبور از بزرگراهها و آزادراههایی که به قاعده، خود از نمادهای توسعه هستند. حداقل در ایالت متحده قسمت زیادی از مردم و شهروندان در فقر شدید، بیکاری مداوم و نبود خدمات اجتماعی گسترده زندگی میکنند. شاید مقایسه این کشور و شاخصهای توسعهیافتگی آن با کشورهای آفریقایی یا برخی آسیاییها نشان از تفاوتهای فاحشی باشد، اما به روایت دیدهها، وضعیتی در برخی از متمولترین شهرهای آمریکا قابل مشاهده است که نظیر آن را شاید تنها بتوان در فقیرترین کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا پیدا کرد. روزنامه گاردین انگلیس در یک مجموعه گزارش به موضوع بیخانمانها در آمریکا پرداخته است. در اینجا دو گزارش از این مجموعه انتخاب و ترجمه شدهاند. گزارش اول به قلم آلاستیر جی به بازدید گزارشگر ویژه ملل از سانفرانسیسکو و اوکلند میپردازد و در گزارش دوم، پل لوئیس، مزایا و معایب یکی از راهحل خروج از «بحران بیخانمانهای» آمریکا را بررسی میکند.
لیلانی فرها در مرکز سانفرانسیسکو در حال قدم زدن بود. در نزدیکی یک سوپرمارکت زیبا و شلوغ و یک رستوران-کامیون، در زیر آزادراه چیزی توجه او را جلب میکند. مرد جوان و بیخانمانی روی زمین نشسته بود. دو شلوار جین روی هم پوشیده بود و روپوشی را روی ریشهای بلند قهوه رنگش کشیده بود. در کنارش آرامپزی مملو از کاغذهای در حال اشتعال قرار داشت که روی آن نان ذرت مکزیکی را در یک کتری کثیف گرم میکرد. دود سفیدی به آسمان تاریک ریخته میشود و خودروها، دوچرخهسوارها و اتوبوسهای مدرنی از کنارش عبور میکنند.
فرها میگوید که «آخرین باری که دیدم کسی در پیادهرو مشغول پختوپز است در بمبئی بود.» فرها وکیل 49 ساله کانادایی است. همچنین او گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حق دستیابی به مسکن مناسب و مسئول بررسی درباره شرایط زندگی سخت و ارزیابی رعایت قوانین بینالمللی حقوق بشر است. آخرین پروژه او گزارش درباره «زیستگاههای غیررسمی» شامل زندگی در کلبهها، زاغهها و شهرهای چادرنشین بود که در نشست عمومی سازمان ملل ارائه شد.
در مکزیکوسیتی، فرها مدتی را در زاغهای در کنار راهآهن سپری کرد. در مانیل و جاکارتا از خانههای قدیمی و موقت بازدید کرده است. در سانفرانسیسکو به طور میانگین هر خانه 1.3 میلیون دلار قیمت دارد و به نظر مقصد مناسبی برای فرها نخواهد بود. حضور او در این شهر غیررسمی و به دعوت دانشگاهها به آنجا رفته بود.
«چنین وضعیتی با توجه به وضعیت مالی این کشور غیرقابلقبول است» این را فرها میگوید و ادامه میدهد که وضعیت بیخانمانها «به شدت نگرانکننده است.» سارمان ملل اخیراً توجه ویژهای بر فقر در آمریکا داشته، ماه گذشته گزارشگر دیگری در بازدید از منطقه اسکید رو در لسآنجلس و وضعیت غمانگیز جوامع جنوبی در این منطقه حیرتزده شد.
در سال 2011، نماینده سازمان ملل از ساکرامنتو دیدار کرد. پس از مشاهده افراد بیخانمانی که در کیسههای پلاستیکی قضای حاجت میکردند، این نماینده نامهای به شهردار شهر نوشت. او متذکر شد که چنین شرایطی میتواند «رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز» را افزایش دهد.
این شرایط ساختاری است
فرها در کنار مرد در حال آشپزی مینشیند. نام او اریک هوچ است و 30 سال دارد. این مرد که اهل مینهسوتا است به فرها میگوید که دو، سه سالی است که در سانفرانسیسکو بیخانمان است. اریک از زخم گلوله شاتگانی شکایت میکرد و میگفت چیزی از سیستم خدمات اجتماعی نمیداند. او چادری ندارد و شبها ملحفهای دور خودش میپیچد و در خیابان میخوابد.
فرها میگوید: «میخوام یک سؤال خصوص بپرسم، اگر مجبور باشی دستشویی بروی، چه میکنی؟» هوچ توضیح میکند که چطور خودش را با زمان باز شدن سرویس بهداشتیهای مغازههای اطراف هماهنگ کرده است.
فرها میپرسد «آیا میدانی که داشتن مسکن حق توست؟»، او در واقع به ماده 25 اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره میکند. اگر دولت بدون هیچ شرطی جایی برای زندگی برای او فراهم کند، واکنش هوچ چه خواهد بود؟ هوچ میگوید که «احتمالاً از این اتفاق به رقص دربیایم.» فرها میگوید که «چنین کاری وظیفه دولت شماست، متأسفم که بگویم تو مورد سرقت و دزدی قرار گرفتهای.»
بیخانمانی در ایالت متحده برای اولین بار از زمان رکود بزرگ در حال افزایش است. در سال گذشته 7500 بیخانمان در سانفرانسیسکو شناسایی شدند که بیش از دو سوم آنها از مشکلات جسمی از جمله آسیبهای مغزی و ایدز رنج میبرند. بن کارسون وزیر مسکن و توسعه شهری، فقر را یک «حالت ذهنی» معرفی میکند. اما فرها نگاهی متفاوت با این رویکرد دارد.
«اگر به سانفرانسیسکو میآمدم و 100 نفر بیخانمان میدیدم، احتمالاً میگفتم که خب، اینها به خاطر ناتوانیهای روانی، اعتیاد به مواد مخدر یا به خاطر سوءاستفاده جنسی در دوره کودکی آنها است. در آن شرایط میتوانستم بگویم که این وضعیت صرفاً به خاطر خود فرد است. اما تعداد افراد بیخانمان را در اینجا و سایر شهرها میبینید، متوجه میشوید که این مسئله ساختاری است.»
تقریباً در تمام آمریکا خرید خانه برای کسانی که حداقل دریافتی را دارند غیرممکن است. این کشور برای مستاجرین به شدت کمدرآمد، 7.5 میلیون کمبود خانه دارد. در سانفرانسیسکو لیست انتظار برای ورود به پناهگاههای بیخانمانها بیش از 1000 متقاضی دارد. فرها میگوید که در قوانین بینالمللی حقوق بشر فراهم کردن سرپناه برای افراد بیخانمان بدون در نظر گرفتن منابع آن، استانداردی حداقلی برای هر کشوری است.»
امکانات در فقر مطلق
فرها روز بعد در اوکلند با یکی از خانههای موقت روبهرو میشود. در سایه آزادراههای متعدد، شهر، آلونکهای پراکندهای را ایجاد کرده بود که در هر یک از آنها، روی سنگفرش خیابان، 35 نفر زندگی میکردند. این آلونکها فاقد برق، لولهکشی یا عایق هستند و هر کدام پنجرهای کوچک دارند.
در حالی که اسکان دائم امکانپذیر نیست، استفاده از این «خانههای کوچک» در شهرهای غربی در حال افزایش است. کارشناسان معتقدند چنین شرایطی میتواند راه را برای ایجاد زاغههای آمریکایی هموار کند. فرها وارد یکی از آلونکها میشود که متعلق به شخصی به نام رابین کلارک است، او خود را «مادر» کمپ معرفی میکند. او میگوید که از 12 سالگی، هر از چند گاهی بیخانمان بوده است. میگوید که در شب «اینجا مثل فریزر سرد» است.
وضعیت مشابه ای در دو سه کیلومتری آنجا وجود داشت و آلونکهایی از وسایل دور انداختهشده ساخته شده بود. فرها وارد یکی از آنها میشود، مکانی پوشیده از برزنت و چوب که زمین آن با شیشهای شکسته پوشانده شده بود. ماروین کارتر-گریفین، ساکن این خانه، به فرها میگوید که گاهی فکر میکند یک اثر هنری خلق کرده است، گاهی هم احساس میکند که یک تله ساخته است.
گریفین میگوید: «حضور در اینجا مایه تحقیر و سرافکندگی است، از اینکه زندگیام در اینجا قرار دارد حیرتزدهام.» در آن طرف، دستشویی سیاری وجود دارد که به دهها نفر خدمات میدهد. یکی از اعضای گروه فرها که از آن استفاده کرده میگوید که این دستشویی لبریز شده است.
فرها مبهوت داستانهای بیخانمانهای این مکان شده، افرادی که اندک داراییهای خود را با از بین رفتن این سکونتهای موقت از دست دادهاند و قانونی که اقامت در پیادهرو یا توزیع غذا را غیرقانونی میداند. فرها میگوید: «ظلمی اینجا وجود دارد که فکر نمیکنم جای دیگری مثل آن را دیده باشم.»
مقصد بعدی فرها لسآنجلس است، جایی که هزاران نفر در شرایطی زندگی میکنند که حتی با استاندارهای کمپهای پناهندگان هم مطابقت ندارد. فرها میگوید: «از رفتن به لسآنجلس کمی میترسم، همه میگویند که اوضاع آن حتی از اینجا هم بدتر است.»
خانههای کوچک: رستگاری برای بیخانمانها یا یک پایان؟
شهرک اتللو در قطعهای پشت یک پمپبنزین قرار دارد و اطراف آن با فنس بسته شده است. در اینجا 28 آلونک چوبی و 12 چادر وجود دارد که در بادهای تند اقیانوسی به پرواز درمیآیند. ساکنین یک دوش مشترک، دستشویی و چادری به عنوان آشپزخانه دارند که در آنجا غذاها برای در امان ماندن از دست موشها در جعبههایی پلاستیکی نگهداری میشود. تا همین چند وقت اخیر، اتاقکها فاقد برق یا وسایل گرمایی بودند و کودکان، که 11 نفر از 67 ساکن اینجا هستند، مجبور بودند برای خواندن کتابهای درسی خود از چراغقوه استفاده کنند. سیاتل، یکی از ثروتمندترین شهرهای جهان، با حضور آمازون و مایکروسافت، اینگونه برخی از فقیرترین ساکنین خود را سرپناه داده است.
سیاتل البته تنها مورد نیست. اتاقکهای چوبی، در بهترین حالت به عنوان خانههای کوچک راهحلی ارزان و سریع برای بیخانمانها هستند و با حداقل بحثهای عمومی به طور قارچ گونهای در سراسر آمریکا در حال گسترش هستند.
در حداقل 10 ایالت امریکا از فلوریدا گرفته تا نیویورک و یوتا، خانههای آلونک مانندی در زمینهای خالی و بدون ساختمان ایجاد شدهاند. اما به طور ویژه چنین مکانهایی در کالیفرنیای شمالی و شمال غرب اقیانوس آرام در حال گسترش است. برخی از لیبرالترین شهرهای آمریکا در سالهای اخیر بر اساس بخشی از این استدلال که این زیستگاهها مناسب اسکان نیستند سکونت در این مکانها و زیستگاههای غیررسمی بیخانمانها را جمعآوری میکنند. انتقال بیخانمانها به خانههای کوچک روشی واقعگرایانه برای نجات آنها یا هشداری در برنامهریزی شهری است که میتواند راه را برای ایجاد زاغهها ایجاد کند.
باربارا پوپ، که در بیشتر دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، مسئول هماهنگی قوانین فدرال بیخانمانها بود معتقد است که گسترش زاغهها خطری جدی است و برخی از کمپهای زهوار دررفتهای که افراد بیخانمان در آن زندگی میکنند «کاملاً رقتانگیز هستند».
او میگوید: «چرا باید قبول کنیم مردم باید در آلونکهایی زندگی کنند که فاقد آب، برق و بهداشت است؟» پوپ اضافه میکند که چنین اسکان ابتدایی افراد بیخانمان، آنها را تحقیر میکند.
پوپ در حال حاضر به عنوان مشاور ارشد بیخانمانها فعالیت میکند. اخیراً اِد مورای، شهردار سیاتل او را استخدام کرده تا برنامهها و استراتژیهای شهر در امور بیخانمانها را بازنگری کند. او توصیه کرده که سرمایهگذاری در ایجاد خانههای کوچک مناسب نیست، به عقیده او، بهتر است این پول در ساخت خانههای دائم و ارزانقیمت هزینه شود.
پوپ معتقد است: «همیشه با اهالی ساحل غربی در این باره در حال بحث هستم، من میگویم که نمیفهم چطور قبول میکنید که کودکان و نوزادان در چنین شرایطی زندگی کنند. پوپ اضافه میکند که پاسخ این سؤال اغلب یک نگاه طولانی یا یک جواب دمدستی است؛ «ما باید کاری انجام بدهیم. به هر حال از کاری نکردن که بهتر است.»
اقامتگاههای خودمختار و قدرت بخش
نظر ساکنین اتللو که سال گذشته افتتاح شد نیز همین است. آنها از اینکه میتوانند درب اتاقکهای خود را قفل کنند تشکر میکنند، این موضوع حریم شخصی بیشتر از سایر پناهگاهها برای آنها ایجاد میکند. ظرفیت پناهگاهها معمولاً تکمیل است و بسیاری از افراد بیخانمان به خاطر قوانینی مانند ممنوعیت ورود حیوانات خانگی یا زوجها نمیتوانند وارد این مکانها شوند.
در خانههای کوچک قوانین و چادرهای موقت منعطفتر هستند، بسیاری از این مکانها از کمپهای غیررسمی که توسط افراد بیخانمان اداره میشد، شکل گرفتهاند. اتللو توسط ساکنان آن اداره میشود و کارهای روزانه از جمله نگهبانی از دربهای ورودی به طور چرخشی بر عهده خود ساکنین است.
شون اسمیت، آشپز سابقی که چند ماه پیش به این خانهها نقل مکان کرده است میگوید: «اینجا یک مکان خودمختار است، اینجا به افراد داخل خود قدرت میدهد و این قدرت در برابر حس خرد شدن در زیر سنگینی مشکلات است.»
اسمیت در سیاتل متولد شده است و بیشترِ سه سال اخیر را بیخانمان بوده است تأیید میکند که خانههای کوچک بدوی هستند: «در واقع این خانه یک چادر چوبی است، همین است دیگر، البته من یک ساختمانی دارم، میتوانم درب را قفل کنم. دوست دارم یک شهرک کاملاً فعال را ببینم که هر واحد آن یک خانه واقعی باشد.» او اضافه میکند افراد ممکن است در این خانهها «دچار سرمازدگی» شوند.
به همین خاطر، اسمیت و سایر ساکنین، ماه گذشته تحت حمایت غیرانتفاعی قرار گرفتند و پول لازم برای اتصال آلونکها به برق فراهم شد و طی آن گرما و نور وارد این خانههای کوچک شد. آنها فکر میکنند بهتر بود این پول صرف ساخت خانههای بیشتری میشد چرا که افراد بیخانمان نیازمند مکان زندگی هستند.
در سوی دیگر سیاتل، در زمینی که متعلق به کلیسای لوتران است، مجموعهای از 14 اتاقک قرار دارد. ساکنین این مکان بیخانمانها هستند مانند روندا مدیر سابق رستوران که پس از دست دادن شغلش بیخانمان شده است. روندا قدردان این سرپناه است اما آنجا را برای بزرگ کردن دختر 5 سالهاش، بروکلین، چندان مناسب نمیداند: «بروکلین انرژی زیادی دارد، اما اینجا اتاقی وجود ندارد، تلویزیونی نیست. هیچ کاری نمیتوان اینجا انجام داد.» او میگوید دخترش به جای سپری کردن ساعتها در درون یک خانه تک اتاق ترجیح میدهد بیشتر داخل ماشین بشیند.
باید برای بیخانمانها جایی را تعیین کرد
شارون لی، مدیر موسسه اسکان کمدرآمدهای سیاتل، که مدیریت هر دوی این اقامتگاهها را بر عهده دارد، تأکید دارد که این اتاقکها قرار بود موقت باشند: «نمیخواهیم خانههای کوچک خط پایان باشند.»
پس از سالها ایجاد قانونهای محدود کننده و قوانین برنامهریزی که ساخت سریع و ارزانِ مسکن برای افراد بیخانمان را غیرممکن کرده بود، لی متوجه شد که ساختمانهایی کوچکتر از حدود 37 متر به عنوان مسکن دائمی محسوب نمیشوند. به همین خاطر خانههای کوچک که با هزینهای 2200 دلاری ساخته میشدند از قوانین ساختوساز مسکن دولتی معاف شدند.
سیاتل، که بحران بیخانمانها را یک وضعیت اضطراری خوانده، از این ایده ابتکاری حمایت کردند و اجازه ویژه دادند مجموعه خانههای کوچک در مکانهای عمومی و شخصی سراسر شهر ساخته شوند، همچنین در سال 2017 مبلغ 1.24 میلیون دلار برای مدیریت پایگاههای مختلف به شارون لی پرداخت شد. تا پایان سال گذشته، سازمان او 127 اتاقک در 5 منطقه مختلف ایجاد کردند که در آنها بیش از 310 مرد، زن و کودک زندگی میکنند.
مسئولان شهر اصرار دارند این مکانها یک راهحل موقتی هستند و هدف نهایی انتقال ساکنین خانههای کوچک به خانههای دائمی است. لی میگوید که تاکنون موفق شده 161 نفر را به خانههای دائمی منتقل کند. او تأیید میکند که کمبودهایی وجود دارد. لی معتقد است شرایط فعلی بدترین بحران بیخانمانها در 25 سال دوره کاری او است و همچنین فقدان خانههای ارزانقیمت در سیاتل این شرایط بدتر کرده است. سازمان خود او مالک یا مدیر حدود 2000 واحد ارزانقیمت است و به طور مستمر در حال ساخت خانههای بیشتری هستند، اما هر پروژهای مانند این برای به سرانجام رسیدن سه یا چهار سال زمان خواهد برد.
لی میگوید: «باید افراد بیخانمان را جایی منتقل کرد، اگر پناهگاهها نتواند آنها پذیرش کنند، کجا باید بروند؟ در خیابان؟»
تغییر در قوانین به نفع خانههای کوچک
قرار است 10 کمپ با ساختارهای سرپناه مانند در سن خوزه ساخته شود، منطقهای که توسعه غولهای فناوری مانند گوگل، اپل و فیسبوک در کمبود مسکن و افزایش اجارهها نقش داشتهاند. این پروژه جاهطلبانهترین تجربه خانههای کوچک در کشور است.
ری برامسون، مدیر بخش مسکن شهر، معتقد است که هدف انتقال تمام ساکنین خانههای کوچک به اقامتگاههایی دائمی در 5 سال است، هدفی که با تصویب محلی استفاده از میلیونها دلار بری ساخت خانههای ارزانقیمت تقویت هم شده است. بر اساس قوانین کالیفرنیا، سن خوزه میتواند برای ساخت خانههای کوچک خود تا سال 2022 میتواند از قوانین ساختوساز و ایمنی عبور کند.
برامسون تأکید دارد که «این شرایط ممکن است تغییر کند» و اگر تقاضا افزایش یابد، قوانین جدیدی ممکن وضع شود، به گفته او «اگر شرایط به همین روال باشد به طور قطع باید به دنبال این باشیم که مدت حضور آنها افزایش یابد.»
اندرو هِبِن که نقش مهمی در آغاز ساخت شهرکهای خانههای کوچک در اورگان داشته و رشد آنها را در کتابش، شهرنشینی شهر چادری، مستند نگاری کرده است معتقد است در حقیقت شهرها با اکراه زیاد و بهصرف موقت بودن راضی به ساخت این اقامتگاهها شدند. اما او میگوید که او از تعطیل شدن هیچیک از این مکانها اطلاعی ندارد: «بیشتر شهرها بر اختصاص واژه “موقت” تأکید داشتند با این حال آنها میدانستند این مکانها در پیشبینی آینده مورد نیاز خواهند بود.»
یک جریان رو به رشد
این جریان در حال رشد است. در هر دو شهر لسآنجلس و اوکلند، مقاومتهایی برای تأیید شهری جوامع مختلف در رابطه با خانههای کوچک انجام شد، فعالان زیادی تلاش کردند کارهای آر جنس حرکات پارتیزانی بشردوستانه را منتشر کنند. هنرمندی به نام گرگوری کلوئن 50 خانه کوچک ساخته است و آنها میان بیخانمانهای غرب اوکلند تقسیم کرده است.
اما اگر قرار باشد خانههای کوچک برای بیخانمانها به یکی از ویژگیهای دائمی مناظر شهری تبدل شوند، برخی معتقدند باید استاندارهای بالاتری برای آنها در نظر گرفت. هبن معتقد است ضرورت مضاعفی در این کار وجود دارد، چرا که نیاز به این خانهها در دولت دونالد ترامپ به طور قطع افزایش خواهد یافت. برای مثال رئیسجمهور جمهوریخواه پیشنهاد داده میلیونها دلار از وزارت مسکن و توسعه شهری کاهش یابد، مبلغی که برای تأمین ساخت خانههای ارزانقیمت مورد استفاده قرار میگرفته است.
شهرک دوم هبن، که به تازگی ساخت آن آغاز شده است، یک مجموعه دائمی شامل ساختمانهایی با متراژ حدود 75 مترمربع است که دارای سرویسهای بهداشتی اختصاصی و حتی آشپزخانههای کوچک خواهد بود. به گفته هبن، ساخت هر یک از این خانهها 60 هزار دلار خواهد بود در حالی که خانههای کوچک 3300 دلار هزینه داشتند. با این وجود، این مبلغ تنها یک سوم هزینه متعارف ساخت خانههای ارزانقیمت در شهر یوجینِ اورگان است.
بهشت بیخانمانها
این گونه خانههای به نسبت راحت و کوچک در حال حاضر نیز در شهرک کیشوتِ المپیا در واشنگتن وجود دارد. برخی این شهرک را به عنوان معیار طلایی خانههای کوچک میشناسند. ده نفر از 30 بیخانمان اولیه این مجموعه که سه سال پیش به اینجا نقل مکان کردند همچنان در آنجا زندگی میکنند و برخی دیگر اشاره کردهاند که میخواهند برای همیشه در آنجا زندگی کنند. کیشوت به نقل از آلن، ساکن 66 ساله این مکان که دو سال است در آنجا زندگی میکند «نهایت آرزوی آنها است.»
دوشها و آشپزخانه اشتراکی این مکان در یک ساختمان دائمی و گرم قرار دارند، در حالی که در صد کیلومتری آنجا و در سیاتل چادرهای برزنتی محل چنین امکاناتی هستند. هرکدام از خانههای کوچک دارای یک ایوان و یک سرویس بهداشتی است. هزینه ساخت هر یک از این خانهها 19 هزار دلار بوده است.
آلن میگوید که او و همسر سابقش هر دو پرستار بودهاند و زمانی در مجموع 100 هزار دلار درآمد داشتهاند و قایقی 32 فوتی داشتهاند. اما طلاق او را به مارپیچ سقوط کشانده و بیش از یک دهه را در یک کلبه دستساز، در خیابان و در اقامتگاه ارتش رستگاری گذرانده است.
او حس اولیهاش در زمان انتقال به خانه کوچکش در کیشوت را به یاد دارد: «اینکه میتوانستم وارد اتاقی بشوم، درب را ببندم و روی تخت دراز بکشم یک آرامش مطلق بود، مانند رسیدن به ساحل پس از غرق شدن کشتی.»
آلن روزانه 18 ساعت مطالعه میکند، به گفته او «این کار احتمالاً افراطیترین و شدیدترین شکل فرار است. دیوارهای خانه اتاقک او با جلدهای مجله نیویورک تزئین شده است و کتابهای زیادی در هر گوشه دسته شدهاند. روی طاقچه پنجره کتابی قرار دارد که نحوه شکلگیری زاغهها را در سراسر سیاتل و در دوره رکود بزرگ مستند کرده است.
آیا باید خانههای کوچک برای بیخانمانها باید را مانند زاغهها توصیف کرد؟ او معتقد است که «این رویکرد نگاه از بالا است، برای افرادی که در خیابانها هستند و در کوچهها در کارتنها زندگی میکنند اینجا همان سرزمین موعود است.»
این مطلب پیشتر در روزنامه شهروند منتشر شده است.