برای قانع کردن یک سرمایهگذار، اگر خیلی خوششانس باشید، 10 تا 20 دقیقه فرصت خواهید داشت اما در این فرصت کم چطور ایده خود را ارائه کنیم؟ اگر پروژه ما واقعاً دقیق و اصولی برنامهریزیشده باشد و همه جوانب فنی را هم رعایت کرده باشیم و این چهار نکتهای که در این یادداشت پیشنهاد شده را مدنظر قرار دهیم، قطعاً «شانس» بیشتری برای جذب سرمایه خواهیم داشت.
هدف همه بازاریابیهای محتوایی ایجاد توجه میان یک برند و مخاطبان آن است. بر اساس این توجه و سپس علاقه ایجادشده، رابطهای شکل میگیرد که برای هر دو سوی ارتباط سودمند خواهد بود. اما این رابطه چطور ایجاد میشود و چرا افراد واکنش بهتری به محتوای برخی برندها نشان میدهند و برخی دیگر را کاملاً نادیده میگیرند؟ شناخت روانشناسی بازاریابی محتوایی یکی از بهترین روشهایی است که میتواند به این سؤال پاسخ دهد.
بسیاری از دیجیتال مارکترها با انبوهی از کارهای انجام داده نشده روبهرو هستند که انگار هیچوقت قرار نیست به پایان برسند. تکنیکهای مدیریت زمان گرچه برای همه افراد قابل پیادهسازی است اما دانش، مهارت و تواناییهای دیجیتال مارکترها برخی از این روشها را برجستهتر خواهد کرد.
واقعاً چرا حاضر نیستیم کمی به تجربه کاربری مخاطب احترام بگذاریم؟ شاید اگر کمی نگاه کلانتری به بازاریابی وجود داشته باشد مسیر سایر کسبوکارها همان شود که غولهای این صنعت به کمک دانش UX طی کردند و پرچمشان امروز در قله نصب شده است.
بازاریابی محتوایی روشی کارآزموده است که میتواند هر کسبوکاری را به سودهای بزرگ برساند. همین بازاریابی اما اگر دچار سهلانگاری شود یا بدون در نظر گرفتن اصول اولیه انجام شود ممکن است زودتر از آن چیزی که فکرش را بکنید مقدمات ورشکستی خود را فراهم کنید. این موارد را دقیق بخوانید، اگر فکر میکنید شما هم در حال تکرار هرکدام از این موارد هستید خیلی سریع آن را متوقف کنید و در صورت نیاز از یک کارشناس بازاریابی محتوایی کمک بگیرید.
شروع، سرآغاز، درآمد یا قلاب (Hook)، به هر نامی که خوانده شود تکنیکی است که باید به بهترین شکل در لحظات نخستینِ پس از ایجاد ارتباط میان مخاطب و محتوا توجه او را جلب کند. قلابها گرچه ممکن است متفاوت باشند اما یک شروع خوب و جذاب باید بتواند مخاطب را وارد یک موقعیت هیجانانگیز کند یا کنجکاوی او را تحریک کند. این موقعیت میتواند یک شرایط غیرمعمول باشد مانند همان کاری که بهرام صادقی در شروع داستان ملکوت میکند.
کمتر بازاریابی را پیدا خواهید کرد که در برنامههای دیجیتال و محتوایی خود از داستان یا قصه برند حرفی به میان نیاورد. هر کارشناسی هم از روشی متفاوت به این ماجرا نگاه میکند و بر اساس فرمولهای خاصی داستانپردازی میکند. برای من روش دانلد میلر و کتاب «هر برند یک قصه است» با کمی تغییر منطقیترین فرمول برای این نوشتن داستان است. در هر صورت اما تفاوت چندانی نمیکند از چه روشی استفاده میکنید مهم این است که شخصیتپردازی و اوج و فرود مناسبی تدارک دیده باشید. این یادداشت بهطور ویژه درباره مثالهایی از بهترین داستانپردازیهای برندهای مشهور است. با آشنایی با این مثالها میتوانید با این مفهوم بیشتر آشنا شوید و داستان برند خود را با آنها مقایسه کنید.
کسبوکارها به ابزار وابسته هستند، شغلهایی مثل خلبانی، هواشناسی، مهندسی معدن و البته بازاریابی دیجیتال بهشدت به ابزار نیاز دارند. یکی از ابزارهای مهم برای ما بازاریابان دیجیتال افزونههای مرورگر کروم است. در این یادداشت با 6 افزونه مهم و کاربردی برای بازاریابان دیجیتال آشنا خواهیم شد.
گیمیفیکیشن که در فارسی به آن بازیوار سازی هم گفته میشود روشی است که در آن با استفاده از المانها و ویژگیهای بازی مخاطب وادار به ایجاد تعامل بیشتر با برند میشود. اما چطور میتوان از این تکنیک جذاب در راستای استراتژیهای بازاریابی محتوایی استفاده کرد؟ چطور گیمیفیکیشن در چارچوب طرح کلی ما قرار میگیرد و یک بازیوار سازی خوب دارای چه ویژگیهایی است؟
نخستین روش ارتباط نامناسب با مخاطب، تولید محتوای بیارزش و بداهه است. بداهه به این معنی که از پیش این برنامهای برای آن تبیین نشده است. این شکل از محتوا ممکن است از روی تصادف یا اتفاق به جذب مخاطب منتهی شود اما پایدار نیست.
درباره پادشاهی و ملکه بودن محتوا احتمالاً زیاد شنیده باشید. برای ماندگار شدن دنیای بازاریابی محتوایی و دیجیتال راهی هم جز تولید محتوا نیست. اما چطور میتوانیم در مسابقه ماراتن تولید محتوا کم نیاوریم و پا به پای سایرین چیزی برای عرضه داشته باشیم؟ آنهم محتوای خوب و نهچندان گرانقیمت. اگر تولیدمحتوا شبیه پیتزا درست کردن باشد به راحتی میتوانیم محتوایی ارزشمند تولید کنیم.
شروع، سرآغاز، درآمد یا قلاب (Hook)، به هر نامی که خوانده شود تکنیکی است که باید به بهترین شکل در لحظات نخستینِ پس از ایجاد ارتباط میان مخاطب و محتوا توجه او را جلب کند. قلابها گرچه ممکن است متفاوت باشند اما یک شروع خوب و جذاب باید بتواند مخاطب را وارد یک موقعیت هیجانانگیز کند یا کنجکاوی او را تحریک کند. این موقعیت میتواند یک شرایط غیرمعمول باشد مانند همان کاری که بهرام صادقی در شروع داستان ملکوت میکند.
بازاریابی محتوایی روشی کارآزموده است که میتواند هر کسبوکاری را به سودهای بزرگ برساند. همین بازاریابی اما اگر دچار سهلانگاری شود یا بدون در نظر گرفتن اصول اولیه انجام شود ممکن است زودتر از آن چیزی که فکرش را بکنید مقدمات ورشکستی خود را فراهم کنید. این موارد را دقیق بخوانید، اگر فکر میکنید شما هم در حال تکرار هرکدام از این موارد هستید خیلی سریع آن را متوقف کنید و در صورت نیاز از یک کارشناس بازاریابی محتوایی کمک بگیرید.
هدف همه بازاریابیهای محتوایی ایجاد توجه میان یک برند و مخاطبان آن است. بر اساس این توجه و سپس علاقه ایجادشده، رابطهای شکل میگیرد که برای هر دو سوی ارتباط سودمند خواهد بود. اما این رابطه چطور ایجاد میشود و چرا افراد واکنش بهتری به محتوای برخی برندها نشان میدهند و برخی دیگر را کاملاً نادیده میگیرند؟ شناخت روانشناسی بازاریابی محتوایی یکی از بهترین روشهایی است که میتواند به این سؤال پاسخ دهد.
الگوریتم اینستاگرام به عنوان محبوبترین رسانه اجتماعی ایران که مورداستفاده مجموعههای تجاری مختلفی نیز قرار گرفته است بهطور مستمر در حال تغییر است. با رصد دقیق دادهها و بازخوردها میتوانید خود را با به بهترین شکل ممکن با این شرایط تطبیق دهید.
بسیاری از دیجیتال مارکترها با انبوهی از کارهای انجام داده نشده روبهرو هستند که انگار هیچوقت قرار نیست به پایان برسند. تکنیکهای مدیریت زمان گرچه برای همه افراد قابل پیادهسازی است اما دانش، مهارت و تواناییهای دیجیتال مارکترها برخی از این روشها را برجستهتر خواهد کرد.
واقعاً چرا حاضر نیستیم کمی به تجربه کاربری مخاطب احترام بگذاریم؟ شاید اگر کمی نگاه کلانتری به بازاریابی وجود داشته باشد مسیر سایر کسبوکارها همان شود که غولهای این صنعت به کمک دانش UX طی کردند و پرچمشان امروز در قله نصب شده است.