مدیران بازاریابی از مدلهای مختلفی برای اجرای برنامههای خود استفاده میکنند که پیادهسازی مدل آیدا (AIDA) از محبوبترین آنهاست. با این حال این مدل با همه مزایا و بازخورد قابل قبولی که دارد، در بسیاری از مراحلِ سفر مشتری قدیمی، فرسوده و ناکارآمد است. هاب اسپات برای رفع این مشکلات مدل جدیدتری را معرفی کرده به نام فلایویل (Flywheel) یا چرخ لنگر که در حقیقت نمونه پیشرفتهتری از قیفِ فروش در بازاریابی است.
این روزها هرکجا در فضای مجازی یا حتی واقعی سر میچرخانید با یک واژه و مفهوم جدید روبهرو میشوید: «متاورس». همه از آیندهای کمی ترسناک و ناشناخته صحبت میکنند که در آن همهچیز مجازی است. در این دنیای احتمالی جایگاه دیجیتال مارکتینگ چیست و چطور متاورس این حوزه را تغییر خواهد داد؟ این فضا چه تغییری در مخاطب ایجاد خواهد کرد و برندها چطور در آن حضور خواهند داشت.
اینکه والمارت چطور توانست به رکود فروش 53 میلیارد دلاری در سال 2021 دست پیدا کند پیش از هر چیزی به لطف همهگیری کووید در جهان است اما این شرایط برای همه شرکتها یکسان است و بدون یک استراتژی کارآمد و دقیق رسیدن به چنین آمارهایی امکانپذیر نیست. استراتژی و برنامههای والمارت دقیقاً چه بود و چطور از سئو برای رسیدن به فروش استفاده کرد؟
اگر کسبوکار شما به شکلی است که بهصورت لحظهای به یک محتوا یا تغییر کدهای وبسایت خود نیاز دارید، برونسپاری کردن کارها اصلاً انتخاب خوبی نیست. بهخصوص اگر با فریلنسرهای حرفهای کار کنید باید از قبل از بدانید که همیشه به آنها دسترسی ندارید.
برای قانع کردن یک سرمایهگذار، اگر خیلی خوششانس باشید، 10 تا 20 دقیقه فرصت خواهید داشت اما در این فرصت کم چطور ایده خود را ارائه کنیم؟ اگر پروژه ما واقعاً دقیق و اصولی برنامهریزیشده باشد و همه جوانب فنی را هم رعایت کرده باشیم و این چهار نکتهای که در این یادداشت پیشنهاد شده را مدنظر قرار دهیم، قطعاً «شانس» بیشتری برای جذب سرمایه خواهیم داشت.
هدف همه بازاریابیهای محتوایی ایجاد توجه میان یک برند و مخاطبان آن است. بر اساس این توجه و سپس علاقه ایجادشده، رابطهای شکل میگیرد که برای هر دو سوی ارتباط سودمند خواهد بود. اما این رابطه چطور ایجاد میشود و چرا افراد واکنش بهتری به محتوای برخی برندها نشان میدهند و برخی دیگر را کاملاً نادیده میگیرند؟ شناخت روانشناسی بازاریابی محتوایی یکی از بهترین روشهایی است که میتواند به این سؤال پاسخ دهد.
ماجرای انگیزه شروع استارتاپها یا جدی گرفتن پیش از حد ایدهها حکایت دوغ درست کردن ملانصرالدین است. اما آیا واقعاً راهی برای موفقیت نیست؟ یکی از روشهای پیشگیری از چنین موقعیتهایی استفاده از روش هایی است که راب فیتز پاتریک در کتاب «تست مامان» به آن پرداخته است.
یکی از مهمترین گزارشهای بینالمللی درباره هزینه بازاریابی در جهان را «گارتنر» منتشر میکند. این گزارش بر اساس نظرسنجی از مدیران بازاریابی شرکتها یا CMO ها تنظیم میشود و اطلاعاتی ارزشمند درباره بودجهبندی بازاریابی در اختیار ما میگذارد.
این گزارش بر اساس دادههای بینالمللی تهیه شده اما از آنجایی که در ایران هیچ مجموعه مستقل یا دولتی این آمارها را مورد سنجش قرار نمیدهند، تنها مرجع ما برای برنامهریزیهای مالی است.
بسیاری از دیجیتال مارکترها با انبوهی از کارهای انجام داده نشده روبهرو هستند که انگار هیچوقت قرار نیست به پایان برسند. تکنیکهای مدیریت زمان گرچه برای همه افراد قابل پیادهسازی است اما دانش، مهارت و تواناییهای دیجیتال مارکترها برخی از این روشها را برجستهتر خواهد کرد.
شانس موفقیت هر کمپین یا استراتژی دیجیتال به عوامل مختلفی بستگی دارد و یک کار کارشناسی جدی است اما برخی موارد هم وجود دارند که با یک نگاه اجمالی به شما نشان خواهد داد برنامه بازاریابی دیجیتال یک مجموعه در مسیر نادرستی قرار دارد و سرنوشت نامبارکی در انتظار اوست. برخی از این موارد یا یک اشتباه بنیادین است یا روشی تاریخ گذشته که دیگر کاربردی نخواهد داشت.
اگر کسبوکار شما به شکلی است که بهصورت لحظهای به یک محتوا یا تغییر کدهای وبسایت خود نیاز دارید، برونسپاری کردن کارها اصلاً انتخاب خوبی نیست. بهخصوص اگر با فریلنسرهای حرفهای کار کنید باید از قبل از بدانید که همیشه به آنها دسترسی ندارید.
در یک دهه گذشته روابط عمومیها دستخوش تغییرات ساختاری متعددی شدهاند. در این مدت روابط عمومی به یک صنعت عظیم تبدیل شده و رقابتش هر روز با صنعت تبلیغات پر چالش تر میشود. البته در این مدت حوزه تبلیغات تحولات بیشتری را شاهد بوده اما ظهور رسانهها و شبکههای اجتماعی و دنیای دیجیتال روابط عمومیها و ابزارها و قوانین آن را هم تغییر داده است. اهداف در روابط عمومی دیجیتال در سازمانها و برندهای تجاری گرچه تفاوت چندانی با گذشته نکرده است اما رویه آن کاملاً دگرگون شده است.
افراد خریدار کالای شما نیستند، آنها خریدار یک «علت» هستند. سینک معتقد بود افراد برای ارتباط برقرار کردن همیشه از «چه» شروع میکنند، بهتدریج به «چطور» میرسند و در نهایت درباره «چرایی» صحبت میکنند.
این روزها هرکجا در فضای مجازی یا حتی واقعی سر میچرخانید با یک واژه و مفهوم جدید روبهرو میشوید: «متاورس». همه از آیندهای کمی ترسناک و ناشناخته صحبت میکنند که در آن همهچیز مجازی است. در این دنیای احتمالی جایگاه دیجیتال مارکتینگ چیست و چطور متاورس این حوزه را تغییر خواهد داد؟ این فضا چه تغییری در مخاطب ایجاد خواهد کرد و برندها چطور در آن حضور خواهند داشت.
در هر کسبوکاری که هستید، فروشندهاید، خدماتی عرضه یا محصولی را تولید میکنید اگر مخاطب خود (پرسونای مشتری) را نشناسید راهتان پر از سنگلاخ و فراز و نشیب خواهد بود.
برای قانع کردن یک سرمایهگذار، اگر خیلی خوششانس باشید، 10 تا 20 دقیقه فرصت خواهید داشت اما در این فرصت کم چطور ایده خود را ارائه کنیم؟ اگر پروژه ما واقعاً دقیق و اصولی برنامهریزیشده باشد و همه جوانب فنی را هم رعایت کرده باشیم و این چهار نکتهای که در این یادداشت پیشنهاد شده را مدنظر قرار دهیم، قطعاً «شانس» بیشتری برای جذب سرمایه خواهیم داشت.
درباره پادشاهی و ملکه بودن محتوا احتمالاً زیاد شنیده باشید. برای ماندگار شدن دنیای بازاریابی محتوایی و دیجیتال راهی هم جز تولید محتوا نیست. اما چطور میتوانیم در مسابقه ماراتن تولید محتوا کم نیاوریم و پا به پای سایرین چیزی برای عرضه داشته باشیم؟ آنهم محتوای خوب و نهچندان گرانقیمت. اگر تولیدمحتوا شبیه پیتزا درست کردن باشد به راحتی میتوانیم محتوایی ارزشمند تولید کنیم.