امپراتوری بوتاکس
ورود به آزمایشگاههای بوتاکسِ آلِرگان در شهر ارواینِ کالیفرنیا به هیچ عنوان کار سادهای نیست. و بعد از ورود به آن نمیتوانید به سرعت از آن خارج شوید. در این شرکت تعهدنامهای وجود دارد که در آن اشاره شده در ۱۸ تا ۳۶ ساعت پس از ورود به آزمایشگاههای حفاظت شده، ممکن است دچار نشانههایی از قبیل دو بینی، اختلال در گفتار، ضعف در دستوپا و ازکارافتادگی سیستم تنفسی شوید. در این صورت خیلی نگران نباشید.
فرض کنید که این فرم را امضا کردهاید و به راه خود ادامه میدهید. دربهای ورودی را تنها میتوان با کارتهای مخصوص باز کرد و درون این دربها، دربهای بیشتری وجود دارد که با وارد کردن رمز ورود باز میشوند و در ادامه دربهای بیشتری وجود دارند که تنها کارتهای مخصوص و کدهای مخصوص گشوده خواهند شد. تعداد بسیاری کمی در حال کار یا رفتوآمد دیده میشوند. در داخل ساختمان و پشت پنجرههای دولایه، همچنان حصارهای شیشهای وجود دارند و در نهایت مرکز اصلی تماماً فلزی قرار دارد. همهچیز در برابر دوربینهای مداربسته قرار دارند و همه فعالیتها به دقت بررسی و کنترل میشوند. نگهبانها همه رفتوآمدها را از اتاقی مملو از صفحههای نمایشگر کنترل میکنند.
همه این نظارتها و مراقبتها، صرف محافظت از داروی به شدت محبوب آلرگان از رقبا نیست، که اگر هم بود ارزش آن را داشت چرا که بوتاکس سال گذشته ۲٫۸ میلیارد دلار فروش داشت. اما از آن مهمتر، این اقدامات امنیتی به این خاطر است که این دارو میتواند چروکهای چندساله یک نفر را برطرف کند و درعینحال از مادههایی درست میشود که از سمیترین مواد شناختهشده در علوم هستند.
بوتاکس از سم گرفتهشده از کلوستریدیوم بوتولینوم تهیه میشود، باکتری که در کنسروهای غذایی معیوب (یا گاها مشروبات الکی دستساز) رشد و تکثیر میشود. سم بوتولیسم چنان قدرتمند است مقدار کمی از آن میتواند صرفاً از طریق استنشاق با از کار انداختن ماهیچههای تنفسی فرد را دچار خفگی کند. این سم یکی از مرگآورترین عوامل بالقوه در بیوتروریسم در جهان است و به همین دلیل در فهرست مرکز کنترل بیماریها و پیشگیری آمریکا در میان موادی قرار میگیرد که میتواند «تهدیدی جدی برای سلامت مردم، حیوانات و گیاهان ایجاد کند.» به همین دلیل آلرگان باید ناپدید شدن حتی یک نقطه از این سم را به مرکز فوق گزارش دهد. زمانی که این ماده به مراکز تولیدی آلرگان در ایرلند ارسال میشود، حملونقل آن شبیه عملیات سرویس مخفی ریاست جمهوری است و تنها توجه عموم را کم دارد.
مقدار پودر شده این سم، به اندازه یک آسپرین کودک، برای تأمین یک سال بوتاکس کافی است. این مقدار از منبع بزرگتری تهیه میشود که در جایی در خاک آمریکا تحت مراقبت ویژه است، هیچکس جز افرادی از دولت و مدیران شرکت از این مکان اطلاعی ندارند. مقداری از این سم (که مقدار آن اعلام نمیشود) گاها (که دفعات آن مشخص نیست) به طور مخفیانه با کشتی برای انجام تحقیقات به آزمایشگاه ارواین منتقل میشود. در دفعات کمتر، مقداری از این سم با جتهای شخصی با نگهبانان ویژه به ایرلند انتقال داده میشود.
دانشمندان درباره مقدار مورد نیاز برای ایجاد خسارات گسترده، اعداد متفاوتی را مطرح میکنند. دادهها درباره این موضوع بسیار اندک است که ممکن عامدانه باشد اما در مطالعاتی که نتایج آن در سال ۲۰۰۱ در ژورنال انجمن پزشکی امریکا منتشر شده است گفته شده که یک گرم از این ماده در شکل بلوری شده میتواند «منتشر و مورد استنشاق قرار بگیرد که در این صورت بیش از یکمیلیون نفر کشته خواهند شد.» کارشناسان امکان استفاده از این سم را به عنوان یک اسلحه رد میکنند اما صرف امکانِ ایجاد یک بمب بوتولیسم، دولت امریکا را نگران کرده است. این شرایط شرکت آلرگان را در موقعیتی ویژه قرار میدهد. مراقبتهای دولتی، محرمانه بودن شرکت را تقویت میکند و انحصاری به بوتاکس میدهد که تقریباً آن را غیرقابل هجوم میکند. آلرگان میگوید که بوتاکس ۹۰ درصد بازار دارویی نوروتوکسینها و ۷۵ درصد بازار برای استفادههای آرایشی را در اختیار دارد. دیوید پیوت، مدیر شرکت در سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۵، میگوید: «قبلاً از مردم میپرسیدم که چقدر ممکن است سهم بازاری مانند این در هر دستهای و نه صرفاً بازار دارو ببینید؟ مردم هم میخندیدند و میگفتند که متوجه منظورم شدهاند، چون چنین چیزی غیرممکن است.»
در آمریکا سالانه صدها نفر با بوتولیسم مسموم میشوند و چند نفری هم در سال کشته میشوند. در یک مورد، مردی در سال جاری به خاطر خوردن ناچوی معیوب در پمپبنزینی در ساکرامنتو کشته شد. علت مرگ مسمومیت سس پنیر غذا بود.
در حوالی سال ۱۸۲۰، جاستینوس کرنر، پزشک و شاعر آلمانی که به خاطر اشعار رمانتیکِ ماورایی و عاشقانهاش معروف بود برای اولین بار توصیف درستی از نشانههای بیماری را منتشر کرد که نامش را Wurstgift یا «مسمومیت سوسیس» گذاشته بود. حدود انتهای قرن یک گروه موسیقی که در یک مراسم سوگواری نوازندگی میکردند بعد از خوردن گوشتی دچار دو بینی و فلج شدن ماهیچهها شدند. حداقل سه نفر از آنها کشته شدند. امانوئل فن ارمنگن، استاد میکروبیولوژی در بلژیک، از این تراژدی سی. بوتولینوم را کشف کرد. او این عامل بیماریزا از روی نام لاتین سوسیس که بوتولوس بود نامگذاری کرد.
نگرانی دولت امریکا درباره امکان استفاده تسلیحاتی از بوتولینوم چندان خیالی و توهمی نیست. پس از هشدار بازرسان سازمان ملل، عراق پذیرفت که در جریان بخشی از برنامه تسلیحاتی بیولوژیک، مقدار زیادی از این سم را پیش از سال ۱۹۹۱ برای استفاده در کلاهکهای ۲۵ موشک الحسین پالایش کرده است. پیش از آن هراسهایی از وجود انبارهای بوتولینوم در آلمانِ نازی باعث شده بود که کشورهای متفقین سربازان خود را واکسینه کنند. گفته میشد که از این سلاح در روز D-Day (تاریخ حمله به سواحل نورماندی از سوی متفقین در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ با این نام رمزگذاری شده بود.) ممکن است استفاده شود اما گزارشهای نیروهای اطلاعاتی امکان استفاده از تسلیحات بوتولیسمی را رد کرد و واکسیناسیون اجرایی نشد. همچنین در خلال جنگ جهانی دوم امریکا تحقیقات روی این سم را برای استفاده در سلاحهای بیولوژیکی آغاز کرد که این مطالعات به طور غیرمستقیم منجر به خلق بوتاکس شد.
بوتاکس بیشتر زاییده ذهن دو دانشمند به نامهای آلن اسکات و اِد شانتز است که رویکردی با اهداف کاملاً متفاوت به این سم داشتند. در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ اسکاتِ چشمپزشک به دنبال درمانی برای دوچشمی یا کژ چشمی بود. تمرکز شانتز بیشتر نظامی بود تا پزشکی، او پیش از انتقال به دانشگاه ویسکانسین و تکمیل فرایندهایش در آنجا، در مرکز برنامههای تسلیحات بیولوژیک آمریکا و در بخش سلاحهای شیمیایی ارتش این کشور که در مرکز نظامی فورت دتریک در شهر فدریک قرار داشت، بر پالایش سم بوتولینوم کار میکرد. بعدتر پس از اینکه این دو با یکدیگر آشنا شدند، شانتز تأمینکننده سمهای مورد نیاز اسکات شد.
در آن زمان مراقبت از انتقال بوتولینوم تقریباً برابر صفر بود. شانتز این مواد را در شکل بلوری شده و در داخل یک لوله فلزی که خود درون لوله فلزی دیگری قرار داشت، از طریق خدمات پستی برای اسکات ارسال میکرد و این اسکات بود که سم را به یک دارو تبدیل کرد. او بعدتر شرکتی درباره فعالیتهایش تأسیس کرد و نامش اوکیلینیوم گذاشت.
دارویی به همین نام در سال ۱۹۸۹ برای بیماری کژ چشمی و انقباضات پلکها مورد تأیید قرار گرفت. آلرگان حق امتیاز آن را از اسکات دریافت کرد و همه آن را به صورت یکجا در سال ۱۹۹۱ خرید. (سال بعد نام دارو به بوتاکس تغییر پیدا کرد.) از همان آغاز آلرگان رویکردی محتاطانه به مادهای داشت که در صورت استفاده نادرست ممکن بود منشأ صدمات شدیدی باشد. گاوین هربرت جونیور، مدیر با سابقه و پیشین شرکت و همچنین پسر یکی از مؤسسین میگوید: «این موضوع همیشه مورد نگرانی بود. قطعاً ما میدانستیم که این ماده یکی از قویترین داروهای جهان است. از همان زمانی که ماده خام را در ارواین قرار دادیم به موضوع امنیت آن اهمیت میدادیم، ما بستههای کوچک را در جتهای شخصی اجارهای با حضور یک نفر نگهبان منتقل میکردیم. همیشه در برابر این ماده به دقت رفتار میکردیم.»
میچل برین، رئیس بخش علمی بوتاکس، از همان آغاز نقشی کلیدی در توسعه این دارو داشته است. در دهه ۱۹۸۰ برین در دانشگاه کلمبیا متخصص اعصاب بود و به طور ویژه روی ناتوانیهای حرکتی کار میکرد. اسکات برای انجام آزمایشها و استفاده از این دارو روی انسان از دولت امریکا مجوز گرفته بود و برین و همکارانش منابع را از او دریافت میکردند. برین دارو را روی بیمارانی که انقباضهای شدید ماهیچهای در صورت، فک، گردن و دستوپا داشتند امتحان کرد. حیرت او از نتایج این دارو هنوز پابرجاست و کم نشده است، او همچنان از نشان دادن فیلمهای «قبل و بعدِ» بیمارانی که در روزهای اولیه استفاده از دارو، نارساییهای انقباضیشان توسط بوتاکس از بین رفته است، لذت میبرد. دفتر کار او شبیه موزه بوتاکس است، برین در طول این سالها یادگاریهایی از این دارو در دفترش جمع کرده است، از جمله مجموعهای از عروسکهای ماتریوشکایی که از سفر معرفی دارو از روسیه به همراه آورده است. بوتاکس زندگی برین است، حتی روی پلاک اتومبیلش هم عبارت «BOTAX» نوشته شده است.
نحوه عملکرد بوتاکس اینگونه است: ماهیچههای هر فرد با عصبهای حرکتی کنترل میشود، این عصبها مادهای شیمیایی آزاد میکنند که منجر به انقباض ماهیچه میشود. بوتاکس از انتشار این ماده شیمیایی جلوگیری میکند. امروزه استفاده از این دارو در ۹ مورد پزشکی اثبات شده است که شامل درمان میگرنهای مزمن، مثانه بیش فعال و اسپاسم های حاد ماهیچه میشود، همچنین برای درمان افسردگی و فیبیلاسیون دهلیزی یا Afib در مرحله آزمایش است. علاوه بر این کاربردهای زیبایی این دارو نیز در حال گسترش است و قرار است در آینده افتادگی پوست گردن و چانه به شدت مربعی شکل را درمان کند. هربرت میگوید که وقتی آلرگان به بوتاکس دست پیدا کرد تصور میشد که میتواند سالانه فروشی ۱۰ میلیون دلاری داشته باشد اما اکنون در مسیر رشد قرار گرفته و تا سال ۲۰۲۰ فروشی ۴ میلیارد دلاری خواهد داشت.
آلرگان از ابتدا به دنبال تبدیل شدن به مرکز نوروتوکسین شدن نبود. این برنامه در دهه ۱۹۵۰ با ترکیب یک مرکز قطرههای بینی ضد آلرژی به نام آلرگان در داروخانهای خانوادگی در لسآنجلس آغاز شد. گوین هربرت جونیور، یکی از مؤسسین این مرکز، تلاشهایی برای ارائه راهحلی برای توقف مکیدن شست انجام داده بود که به شکست منجر شده بود. دوستی پیشنهاد میکند که شرکت قطرههایی تولید کند که بتواند حساسیتهای ورم ملتحمه را درمان کند و هربرت بر اساس آن اولین قطره چشمی آنتیهیستامین را در امریکا تولید کرد. و این اولین موفقیت عمده آلرگان بود.
وقتی در سال ۱۹۵۷ هربرت جونیور به مدیریت رسید شرکت را به مکان یک سالن قدیمی تئاتر منتقل کرد. اتاق نورپردازی به عنوان محل استریل استفاده شد و بالکن و صحنه به عنوان ابزار مورد استفاده قرار گرفتند. از دهه ۱۹۷۰ آلرگان یک شرکت رو به رشد عمومی بود که قطرههای چشمی و لنزهای تماسی تولید میکرد و به دنبال گسترش فعالیتهای خود بود. در این زمان بود که هربرت جونیور وست پورت در ایرلند را کشف کرد.
در آن زمان سواحل شمال غربی ایرلند در حال سقوط اقتصادی بودند و نرخ بیکاری در وست پورت به ۳۰ درصد رسیده بود. یک سیاستمدار محلی شورای صنعتی وست پورت را متقاعد کرد تا کارخانهای تأسیس کنند تا شرکتهای آمریکایی به حضور در آنجا ترغیب شوند. این کارخانه تا زمان حضور هربرت خالی مانده بود. او به دنبال مکان جدیدی میگشت تا لنزهای تماسی خود را تولید کند و در ابتدا این معافیتهای مالیاتی وست پورت بود که توجه او را جلب کرد.
وست پورت شهری ۶ هزار نفری است که نام ایرلندی اسکاتلندی خود (Cathair na Mart) را از قلعهای گرفته است که در قرن ۱۶ میلادی به عنوان مرکز فرماندهی ملکه دزد دریایی، گریس اُمالی مورد استفاده قرار میگرفته است. ده سال پیش اُمالی موضوع یک موزیکال در برادوی بود؛ در وست پورتِ امروز، راهنمایان سفر به شکل خستگیناپذیری افسانههای او را بازگو میکنند: اُمالی و دسته ژنده پوشش نیروی دریایی بریتانیا را شکست دادند و کشتیهای تجاری عبوری را به تاراج میبردند. نوادگان او بخشی از خانواده را دوباره شکل دادند و شهر امروزی را بنا کردند، شهری که مرکز عجیبوغریب آن با گوسفندهای زمردی و مزارع گاو احاطه شده است. در حالی که اقتصاد منطقه پیشتر بر پایه کشاورزی و ماهیگیری بود، اکنون به دور دو منبع دیگر حرکت میکند. اولی گردشگری است. وست پورت در یک دهه گذشته سه بار برنده جایزه شهر پاکیزه (Tidy Towns) ایرلند را تصاحب کرده است. جایزهای که به قول سیمون وال یکی از معماران مقیم این شهر «در دوره جوایز عصر مدرن تقریباً بیسابقه است.» دومین محور اقتصادی شهر بوتاکس است.
همانند سایر داروهای مشهور و موفق، داستان بوتاکس نیز فصلی درباره کشف اتفاقی دارد. جین کاروترز، چشمپزشک اهل ونکوور و همسر متخصص پوستش، آلاستر زوج پزشکی بودند که به طور اتفاقی با خواص ضد پیری بوتاکس آشنا شدند. جین بیماری که دچار اسپاسم های چشمی شده بود را درمان میکرد، بیمار در یکی از مراحل درمان به عدم تزریق دارو به ابرویش اعتراض میکند. جین کاروترز در یکی از سخنرانیهای تدِاکس که در سال ۲۰۱۲ انجام میشد میگوید که بیمار معتقد بوده که تزریقات در آن نقطه «جلوهای زیبا و آرام به او داده است.» در همان زمان آلاستر به دنبال درمانی بهتر برای چینخوردگیهای میان دو ابرو بود، به همین خاطر این زوج با هم همکاری میکنند تا بوتاکس را برای چینهای پیشانی آزمایش کنند. منشی آنها اولین بیمارشان بود. در چند روز پیشانی منشی صاف میشود و به گفته جین «حالتی با طراوت، خوشحال و جوانتر پیدا کرد.» با این حال پیدا کردن بیمارانی که به تزریق سم به صورت خود تمایل داشته باشند کار چندان راحتی نبود. به همین خاطر جین تصمیم میگیرد که دارو را روی خود آزمایش کند، جین با خنده میگوید که «از آن زمان دیگر اخم نکردم.»
بر اساس تحقیقات SSR LLC فهرست کامل هزینههای بوتاکس برای هر درمان تقریباً ۶۰۰ دلار است که در مواردی با قیمتهای بیشتری به فروش میرسد. بر اساس سود شرکت، ۵۵ درصد این تجارت برای درمانهای پزشکی است. ۴۵ درصد دیگر در فرایندهای زیبایی مورد استفاده قرار میگیرد که تحت پوشش بیمه نیستند و بیماران باید مبلغ کامل دارو به اضافه هزینههای پزشک را پرداخت کنند.
برخی از بزرگترین شرکتهای دارویی دنیا تلاشهایی برای تولید این دارو انجام دادهاند اما در توسعه داروهای پایه نوروتوکسین خود ناکام ماندهاند. در سال ۲۰۰۹، شرکت جانسون و جانسون ۱٫۱ میلیارد دلار برای خرید شرکت مِنتور کورپ هزینه کرد، شرکتی که توانسته بود PurTox را تولید کند، دارویی آزمایشگاهی که آن هم از بوتولینوم گرفته شده بود. پس از پنج سال، جانسون و جانسون کار روی این محصول را متوقف کرد. رقبای بالقوه دیگر نیز از آن زمان با تشویقهای اداره غذا و داروی آمریکا برای تولید داروهای زیست همسان (biosimilar) تلاشهایی کردهاند، ترکیبهایی که تقریباً با منبع دارویی شباهتهای زیستی دارند. اما هیچکدام نتوانستهاند جایگاه بوتاکس را به خطر بیندازند. شرکت Mylan NV یکی از قدرتمندترین شرکتهایی است که میتواند همزیستهای بوتاکس را تولید کند. آنها در ماه مارس نشانههایی از علاقهمندی برای حضور در این بازار به سرمایهگذاران نشان دادند اما هنوز به طور جدی تلاشهای خود را آغاز نکردهاند. در سال ۲۰۱۵ اکتاویس پی آل سی (Actavis Plc) آلرگان را به ارزش ۶۶ میلیارد دلار خرید.
آنچه از امپراتوری بوتاکس مراقبت میکند پیچیدگیهای این دارو است. فرمول تولید آن انحصاری نیست بلکه مانند فرمول کوکاکولا از اسرار تجاری نیست. تا جایی که آلرگان بتواند از آن مراقبت کند کپی کارها باید از صفر شروع کنند. آقای برین تولیدات بوتاکس را به تولیدات یک نوشیدنی خوب تشبیه میکند و اینکه هر نوشیدنی سازی نمیتواند ماده اولیه رقیب را عیناً تولید کند. او میگوید که اصول اولیه ساخت یک نوشیدنی یکسان است اما این زمان، خلوص و سایر عوامل است که در تولید یک محصول اهمیت دارد.
سفر بوتولینوم به وست پورت احتمالاً از جایی نزدیک به ارواین آغاز شده است. شرکت توضیحی درباره مکان تخلیه این ماده در ایرلند یا چگونگی انتقال آن به وست پورت ارائه نداده است. پاول کافی مدیر آلرگان در وست پورت میگوید: «این کار همیشه در کنترل آلرگان بوده و افرادی بسیاری کمی از این انتقال آگاهی دارند.» این جابهجایی اتفاقی نادر است و احتمالاً سالی یکبار یا در بین دو تحویل انجام میشود.
پاول کافی اضافه میکند که شرکت «علیرغم جنونی که در حال حاضر در دنیا وجود دارد هیچ نگرانی درباره فرایندهای امنیتی ندارد. اگر لحظهای فکر کنیم که نیازی به چنین امنیتی نداریم، این وضعیت تنها اهمیت چنین مراقبتهایی را یادآور میشود.» کافی درباره اینکه ساندرز (مدیر فعلی آلرگان) تاکنون از تحت کنترلترین مناطق وست پورت بازدید کرده یا اجازه ورود به آن را دارد یا نه پاسخ میدهد که «مطلقاً نه.»
اگر ساندرز بخواهد وارد شرکت شود، باید وارد یکی از معدود جادههای خروجی وست پورت شود و به دنبال تابلوی کوچک قهوهایرنگی باشد که نام شرکت روی آن نوشته شده است. تابلو مسیر باریکی را نشان میدهد که وارد یک جاده طولانی و پر پیچوخمی میشود. سم از این از مسیر وارد میشود و از میان علفزارها و باغهای زیبایی میگذرد و از یک ساختمان کوچک که محل اقامت نگهبانان شبانهروزی است عبور میکند. بعد از آن محوطه بزرگی وجود دارد که زمینهای زیبای آن شاهدی بر عشق باغبانی هربرت جونیور است. منظرهای واحد در ساختمانهای ارواین و وست پورت. (هربرت جونیور ۸۵ ساله در سال ۱۹۹۵ بازنشست شد و در حال حاضر و در کنار کارهای دیگر مالک گلخانه راجر گاردنز در نیوپورت بیچِ کالیفرنیا است.)
کافی امنیت درون ساختمان را به لایههای یک پیاز تشبیه میکند: «جایی که ما سمِ پالایششده را نگهداری میکنیم مرکز این پیاز است.» علاوه بر مراقبت از مکان نگهداری سم، دوربینهای امنیتی از تجهیزات ارزشمند شرکت که توسط آنها مهندسان میتوانند مشکلات را از راه دور کنترل کنند نیز مراقبت میکنند. تعداد معدودی از کارکنان تنها پس از تعویض لباسهای خود و پوشیدن لباسهای بیمارستانی به این اتاق وارد میشوند.
از درون هسته این پیاز امنیتی، سم سفر خود را به جهان آغاز میکند، در واحدی که ۸۰۰ نفر در آن مشغول به کار هستند. قدم اول در تولید دارو ترکیب محلولهای شور با مقدار به شدت ناچیزی از سم خالص شده است. مایع از طریق مجموعهای از لولهها به اتاق استریل فرستاده میشود. این اتاقها از نظر دما، رطوبت، فشار، ذرات نازیستپذیر و دیگر عوامل تحت کنترل هستند. شرکت ماهانه ۱۶ هزار نمونه از این «اتاقهای تمیز» میگیرد تا باکتریهای موجود در هوا را بررسی کنند. وجود حتی یک باکتری بازرسیهایی را به دنبال خواهد داشت.
در مرحله نهایی محلول نمک به شیشههای باریکی تزریق و سپس به پودر تبدیل میشود. این پودرها توسط افراد بستهبندی میشوند و به پزشکان سراسر جهان ارسال میشوند. یکی از ترسناکترین مواد روی کره زمین حالا کاملاً خنثی شده است و آماده تزریق به ابروهای چینخورده و دستهای خیس عرق کرده هستند. حالا دیگر نیازی به جتهای شخصی تحت حفاظت نیست، فِدِکس آنها را جابهجا خواهند کرد.
نویسنده: سینتیا کونز
منبع: بلومبرگ
این مطلب پیشتر در رورزنامه شهروند منتشر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید