کمتر اثر نمایشی و ادبی به اندازه مکبث به گونههای مختلف و به این تعداد مورد اقتباس قرار گرفته، البته تراژدیهای شکسپیر، هملت و رومئو و ژولیت، تماماً متون خوش اقتباسی هستند. گاهی فیلمسازان به ادبیات و زبان شکسپیر وفادار میمانند و حتی سعی میکنند به مکبث و لیدی و دانکن لهجه اسکاتلندی بدهند گاهی هم آنها را از سرزمینی اصلی خارج میکنند و به خاور دور میبرند و لباس بومی خود را بر تن آنها میکنند.
مرتضی کیوان داستان من را گذاشت در همین جُنگ. من اون موقع زندان بودم، بعدش خودش هم اعدام شد. من هم چهار سال زندان بودم و درآمدم. چهار سال در زندان بودن، مثل همین دوره دانشگاه رفتن شما بود.
چند روز پیش شازده کوچولویی دیدم که یک ناشر مشهدی آن را منتشر کرده بود. کتاب از هر لحاظ شبیه ترجمه ابوالحسن نجفی و انتشارات نیلوفر بود با این تفاوت که نام مترجم روی جلد نیامده و لوگوی نیلوفر هم حذف شده بود. در دوران دانشجویی برای یک پروژه پایان ترم با چند نفر ترجمه های مطرح شازده کوچولو را بررسی کرده بودیم.
البته نمیتوان گفت که روسیه تا پیش از قرن نوزدهم هیچ سنت ادبی متعلق به خود نداشته است، ولی شاید این سنتها به اندازۀ فرانسه و انگلیس و آلمان ریشهدار نبودهاند. به هرحال ریشههای همان رئالیسم روسی نیز برآمده از رئالیسم انگلیس و فرانسه است.