جناب مارشال مک لوهان از اساتید و غولهای ارتباطات است. مک لوهانِ کانادایی اگرچه عمرش به دوران شبکههای اجتماعی نرسید و فرصت شگفتزده شدن از این شکل از ارتباط را نداشت اما بسیاری از تلاشها و تحقیقاتش برای زمانه ما هم کاربرد بسیار دارد. «هرکس تلاش کند میان آموزش یا سرگرم کردن تمایزی ایجاد کند، نه آموزش را فهمیده و نه سرگرمی را.» این جمله مک لوهان اما هنوز هم کاربردی است.
برندها و مجموعههای مختلف برای ایجاد ارتباط با مخاطب در فضای مجازی از روشهای مختلفی استفاده میکنند. حرفهایترها سرگرمکننده و همزمان آموزشی هستند، کمتر حرفهایها یکی از این دو هستند یا نهایتاً خبررسانی را هم به آن اضافه میکنند. غیرحرفهایایها هم تلاش میکنند لنگان خرک خویش به مقصد برسانند. در همه این دستهها اما مواردی هستند که سخت تلاش میکنند اما قدم به بیراهه میگذارند.
روش اول: بداهه پردازی
نخستین روش ارتباط نامناسب با مخاطب، تولید محتوای بیارزش و بداهه است. بداهه به این معنی که از پیش این برنامهای برای آن تبیین نشده است. این شکل از محتوا ممکن است از روی تصادف یا اتفاق به جذب مخاطب منتهی شود اما پایدار نیست. بیشتر محتواهای بیارزش کیفیت مطلوبی ندارند، مستمر نیستند و در نهایت هم مخاطب از آنها صرفنظر میکند. مجموعههای متعددی در اینستاگرام همین کار را میکنند و فکر میکنند جواب هم میگیرند اما در حقیقت از پتانسیل واقعی خود استفاده نمیکنند.
روش دوم: ارتباط با مشتری به روش بچه پولدارها
روش اشتباه دوم، مسیر موردعلاقه شرکت پولدارها است. در این روش مجموعه یا برندتجاری با پول خرج کردن تلاش میکند خود را در مقابل چشمان مخاطب قرار بدهد، بدون آنکه حضوری هدفی داشته باشد. مثل آگهی تلویزیونی یا حضور روی دیوار شهر بنر و بیلبورد شهر، در دنیای آنلاین هم همین کار رو میکنند. اینکه با پرداخت مبلغی در استوری یک شاخِ اینستاگرامی منشن میشوید یا انتشار یک پوستر تبلیغاتی از شما روی یک سایت پربازدید مصداق این مورد است. در بازاریابی محتوا چنین خرج کردنهایی میتواند آفت بزرگی برای استراتژی و برنامه شما باشد. با این حال پول خرج کردن برای تبلیغات چیز بدی نیست، اما اگر با محتوای آموزشی و سرگرمکننده در رسانههای تبلیغاتی حضور داشته باشیم نتیجهاش چندین برابر خواهد بود. این مورد صرفاً در مواردی که قرار است آگاهی از برندتان را افزایش دهید میتواند با برخی ملاحظات استفاده شود.
روش سوم: محتوای خوب، انتشارِ بد
روش اشتباه سوم در برقراری ارتباط با مخاطب، استفاده نادرست از پلتفرمها است. سال گذشته برای روز دختر، یکی از برندهای مطرح آرایشی بهداشتی یک ویدئوی بسیار گرانقیمت یا به قول سینماییها بیگ پروداکشن ساخت و در اینستاگرام پخش کرد. ویدئویی چند صدمیلیونی با مجموعهای از جلوههای ویژه سینمایی. نتیجه اینکه سازنده این ویدئو حسابی میان همکارانش دیده شد اما خود برند سودی عایدش نشد. این ویدئو اگر به عنوان یک تبلیغ تلویزیونی از شبکههای صداوسیما پخش میشد تاثیرش بسیار بیشتر بود.
مثال دیگر از مدل اشتباه ها، ۵ ثانیه فرصت تبلیغاتی در سایتهای انتشار ویدئو است که به اصطلاح Pre-Roll Ads شناخته می شوند. در وبسایتهایی مثل یوتیوب یا آپارات، شما میتوانید چند ثانیه پیش از پخش ویدئو محتوایی منتشر کنید. حتما بارها دیدهاید که در این فرصت طلایی اما کوتاه، شرکتها یک بنر بسیار زیبا منتشر میکنند که بیشتر مناسب اسلایدر شدن در سایت همان مجموعه است. اگر همین اصطلاح را گوگل کنید، نمونههای درخشانی از تولید محتوای مناسب برای این جایگاه پیدا میکنید. اگر قرار است در هر یک از شبکههای اجتماعی، وبسایتها یا پیامرسانها با مخاطب ارتباط بگیرید، خوب پلتفرم انتشار محتوا را بررسی کنید، نه خیلی شبیه بقیه باشید، نه خیلی متمایز. اما درست به شکل همان بستر انتشار محتوا تولید کنید.
خلاصهای از این مطلب در ویژهنامه لینک روزنامه شهرآرا منتشر شده است.
مطالب بیشتر:
دیدگاهتان را بنویسید