دایناسور خوب، عنوانِ بد یک انیمیشن حرفهای و سهبعدی از کمپانی پیکسار است. دایناسور خوب داستان، یک آپاتوزاروس است که با یک انسان روبرو میشود!
در ایدهپردازی داستان فیلم، اینطور تصور شده شهابسنگی که در 65 میلیون سال پیش منجر به نابودی دایناسورها شد، به شکلی از کنار زمین گذشته و حالا دایناسورها زنده و سلامت روی کره زمین به زندگی خود ادامه میدهند. میلیونها سال بعد از رفع این بلای طبیعی، دو آپاتوزاروس به نامهای هنری و آیدا به شغل کهن کشاورزی مشغولاند، صاحب سه بچه دایناسور میشوند، لیبی، باک و آرلو.
دو بچه دایناسور اول، آرلو چندان با محیط زندگی سنتی خانوادهاش سازگار نیست، با این حال او باید در کارهای مزرعه به اعضای خانواده کمک کند. در جریان یکی از همین کارهای روزمره، اتفاقی رخ میدهد و پدر خانواده در یک سیلاب ناگهانی گرفتار میشود، علت مرگ پدر، سهلانگاری آرلو است، آرلو هم در اتفاقی بیهوش درون رودخانه میافتد. آرلو، دایناسورِ احمق و بیچاره داستان، باید به خانه برگردد و در کار مزرعه به مادرش کمک کند!
در این راه مأیوسانه با یکی از نوع کم سن و سال انسان غارنشین برخورد میکند، انسانی با روحیات مانند یک سگ به نام اسپات، این موجود انسانی که خود پدر و مادرش را از دست داده با دایناسور داستان پیوند دوستی برقرار میکند و بنا میشود او را در راه پرمخاطره بازگشت به منزل کمک کند.
دایناسور خوب، فیلم خانوادگی فوقالعادهای است، یک ایده متفاوت با داستانی مشابه روایتهایی بیشمار. فیلم داستان برگشت به خانه است، یک عبور از نوجوانی و خامی، داستان آشنای پیکسار از بلوغ، تقبل اشتباهات و امید به آینده بهاضافه چند ریز جزئیات جذاب بهعنوان موتور اصلی پیش برنده داستان. فیلمهای زیادی درباره برخورد دایناسورها با انسانها نوشته و فیلمهای زیادی دراینباره ساخته شده است، مهمترینش همین پارک ژوراسیکِ جناب اسپیلبرگ در اتفاقاً در نظر زمانی هم چندان فاصلهای با این انیمیشن کودکانه نداشت؛ در اینجا اما ایده جدید جابهجا کردن جای دایناسور و انسان است، معمولاً داستانهایی از این دست با حضور یک یا چند موجود غولپیکر در زندگی انسانها سروشکل میگیرد.
در این فیلم قضیه وارونه است؛ انیمیشن دایناسور خوب، فیلم چند دایناسور است که یک انسان وارد زندگی او میشود، اتفاقاً نوع رابطه دایناسور و این انسان گرچه در بسیاری صحنههای فیلم وارد فازهای عاطفی هم میشود اما به نظر میرسد اسپات، شخصیت انسان غارنشینِ ما، حیوانی وحشی است که در به این دایناسور علاقهمند شده است و بهتدریج رام شده و حیوان خانگی آرلو میشود!
باب پیترسون نویسنده و پیتر سان کارگردان دایناسور خوب، از قدیمیهای پیکسار هستند. پیترسون از زمان داستان اسباببازی در سال 2015 بهعنوان نویسنده در کنار بهترین انیمیشنهای دنیا بوده، نویسندگی فیلمهای مثل داستان یک حشره، در جستوجوی نیمو، Inside out و بالا بر عهده داشته که در این آخری در انیمیشن را کارگردانی هم کرده است.
پیتر سان هم که از سال 1999 با غول آهنی وارد دنیای انیمیشن شده، بعد از این تاریخ در تمام پروژههای پیکسار حداقل در مقام انیماتور در کنار این مجموعه بوده، حضور این دو سابقهدار را نتیجه مثبتی هم داشته، فیلم با تمام صحنههای جذابش که احتمالاً در سالن سینما و به شکل سهبعدی جذابتر هم خواهد بود، توانسته نظر مخاطبان (بیشتر کم سن و سالتر) و منتقدان را به خود جلب کند.
آرلو با این حال همه ویژگیهای مثبت یک محصول پیکسار را دارد، فیلم گرچه در میان بهترینهای پیکسار قرار نمیگیرد اما از پیشبینیها هم عملکرد بهتری داشته است. سال 2015 تنها سالی است که پیکسار حاضر شده دو انیمیشن را وارد بازار کند. احتمالاً تهیهکنندگان و مدیران مجموعه فکر نمیکردند دایناسور خوب بتواند رقابتی با ساخته عظیم آنها، Inside out، داشته باشد اما نتیجه از آنچه آنها فکر میکردند بهتر شد و فیلم روی پرده رفت و موردپسند مخاطبان و منتقدان قرار گرفت، فروش خوبی داشت و در جشنوارههای متعددی نامزد شد.
این معرفی کوتاه پیشتر در ماهنامه تجربه منتشر شده است.
بیشتر بخوانید: